"ranj"

.
کاش دنیا چند ثانیه خفه می شد،
تا من با خودم گپی بزنم…                                   به هرکس که می نگرم در شکایت است ،
درحیرتم که لذت دنیا به کام کیست؟!
.

"sakhte"

در روزگاری که “دروغ” یـک “واقـعـیت عمــ ــ ــ ــ ـومـی” است . . .
به زبان آوردن “حقیقت” یک “اقدام انقلابی” محسوب می شود !

sangh bodan

بعضی چیزها را ” باید ” بنویسم
نه برای اینکه همه ” بخونن ” و بگن ” عالیه ”
برای اینکه ” خفه نشم ”
همین !!

"خنجر خوردن"

از روے کینــه نیــسـت اگــر خـَنجــر بــه سـینــه ات مــے زننــد
ایـن مردمــــان تنـــها بــه شــرط چاقـــو
دل مــــے برنـد!

tarane

.
آن گاه که در آغوش تـــــو بود . . . فرشتـــه اش میخواندے

حــــــــــالا که در آغوش دیگریست . . . فـــــــــاحشہِ ؟ 

بخوانش هنوززززززز

ادامه نوشته

zistan

ساده، اما براى خودم...
راستش را بخواهى...
دیگر منتظر آمدن “تو” نیستم...
منتظر “رفتن” خودم هستم...
قلبم پیرزنى هفتادساله است..!
زانوهایش درد میکند......

بهترینم.............reyhane

دلتنگ

سلامتی اونایی که قبلن قلبن ما رو دوست داشتن ولی الان فقط نگاهشون تحمل میکنه مارو....................