"شب اول"



آخ دلم هیچکی کنارت نیست ، سر کن با خودت


زیر و رو شو دنیا رو زیرو زبر کن با خودت


وقتی میبینی خودت داره کلافت می کنه


از خودت پاشو ، خودت با شو سفر کن با خودت


هر زمستون پیش از اینکه ریشه پابندت کنه


شاختو بردار و تمرین تبر کن با خودت


یا بساز و دونه دونه مرگ برگاتو ببین


یا بسوز و جنگلی رو شعله ور کن با خودت


سر بچرخونی مسیر روبه روتو باختی


سر بچرخونی مسیر روبه روتو باختی


از پل تردید با قلبت گذر کن باخودت


تنها موندی با خودت با دشمنت با دوستت


اخ دلم هیشکی کنارت نیست سر کن با خودت


هر زمستون بیش از این که ریشه پا بندت کنه


شاختو بردار و تمرین تبر کن با خودت


یا بساز و دونه دونه مرگ برگاتو ببین


یا بسوز و جنگلی رو شعله ور کن با خودت

.................................................

دریا واسه کشتیای بی سر نشین جا نداره
پس من چرا غرق بودم تهران که دریا نداره
این گوشه از شهر، امنه من سعی کردم نمیرم
اینقدر نمیرم که آخر این گوشه پهلو بگیرم
تو سالها سرنشین این گوشه از شهر بودی
اما با من که همیشه همسایتم قهر بودی

آرامش قبل طوفان ابروی اون روی ماهه
اخمت به من گفت هر شب طوفان سختی تو راهه
چند روز، چند سال ، چند قرن
از رد پامون گذشته
قلبم به عمره یه تاریخ
از این خیابون گذشته
قلبم مثه گوش ماهی با موج موهات رفیقه
عشق من این تنگ کوچیک ، کوچیکه اما عمیقه
دریا واسه کشتیای بی سر نشین جا نداره
پس من چرا غرق بودم تهران که دریا نداره

هرجا پی یت رفته بودم دلتنگ برگشته بودم
آشفته و خسته انگار از جنگ بر گشته بودم
من خوب بودم تا یه شهر با خشکسالیش بدم کرد
خوب شد خدا رحم کرد و عشق تو دریا زدم کرد